شآرامگاه و مناره آن بی شک وتردید وابسته پک پذیرایی ترحیم مشهد به شمس تبریزی میباشد و بقعه شمس تبریزی دستکم از اوایل قرن نهم هجری قمری به اسم شمس شناخته میشد. همینطور اسنادی مو جود میباشد که سازه به قسم آنان پاد شاه سلیمان رسمی و خواسته سوم طی تهاجم ها خویش به آذربایجان برای زیارت تربت شمس به رفتار رفته اند.
دیندار از عهد و پیمان مورخ قانونی عثمانی نقل می نماید: اینک آرامگاه شمس صوفی و عارف اهل ایران، نورالله مرقده، در اخلاق و رفتار میباشد. شکر و قدردانی آفریدگار را که زیارت آن مرقد شریف میسر شد. همینطور این اعتقاد حاذق میباشد که نامیدن مزاری در قونیه به اسم مرقد شمس تنها جنبه تبلیغات و منافع توریستی دارااست
در زمینهی تاریخچه مناره این بقعه شمس تبریزی نوشته اند که در آبادیهای اصلی که بر رمز راه و روش ها بود، شبها بر بلندی حریق می افروختند و برجی را که برای این فعالیت ساخته بودند، آتشگاه مینامیدند. همین واژه و کلمه را به لهجه عربی ترجمه کرده و منار و مناره گفته اند و بعد از آن آن را در مساجد به فعالیت برده اند.
توسط حریق که بر فراز این برجها افروخته میشد، از بدور خبر ها و علائم و ارشاداتی می دادند که عموم دوردست را از خطر و رویدادها با خبر می کردند. احتمال داراست یکیاز مناره ها ردیف یادبودی باشد از نبرد آلب ارسلان سلجوقی با رومانوس دیوجانوس امپراطور روم در ملازگرد و سلطه اش بر او که آخر و عاقبت مسلمانها ناحیه را این نبرد و برد آلب ارسلان رقم زد و سرزمین روم بهتدریج به کشوری مسلمان نشین مبدل شد و مناره سابق الذکر وضعیت تقدس مانندی در میان عموم این کشور پیدا کرد.
بعد از اقامت شمس تبریزی در کردار و فوت او لاشه اش در کنار آن دفن شد و اسم «مناره شمس تبریزی» پیدا کرد و پادشاه اسماعیل صفوی زیرا خویش عارف و و متصوف بود، دستورداد کاخش را در کنار بقاع شمس تبریزی ساختند.
شآرامگاه و مناره آن بی شک وتردید وابسته پک پذیرایی ترحیم مشهد به شمس تبریزی میباشد و بقعه شمس تبریزی دستکم از اوایل قرن نهم هجری قمری به اسم شمس شناخته میشد. همینطور اسنادی مو جود میباشد که سازه به قسم آنان پاد شاه سلیمان رسمی و خواسته سوم طی تهاجم ها خویش به آذربایجان برای زیارت تربت شمس به رفتار رفته اند.
دیندار از عهد و پیمان مورخ قانونی عثمانی نقل می نماید: اینک آرامگاه شمس صوفی و عارف اهل ایران، نورالله مرقده، در اخلاق و رفتار میباشد. شکر و قدردانی آفریدگار را که زیارت آن مرقد شریف میسر شد. همینطور این اعتقاد حاذق میباشد که نامیدن مزاری در قونیه به اسم مرقد شمس تنها جنبه تبلیغات و منافع توریستی دارااست
در زمینهی تاریخچه مناره این بقعه شمس تبریزی نوشته اند که در آبادیهای اصلی که بر رمز راه و روش ها بود، شبها بر بلندی حریق می افروختند و برجی را که برای این فعالیت ساخته بودند، آتشگاه مینامیدند. همین واژه و کلمه را به لهجه عربی ترجمه کرده و منار و مناره گفته اند و بعد از آن آن را در مساجد به فعالیت برده اند.
توسط حریق که بر فراز این برجها افروخته میشد، از بدور خبر ها و علائم و ارشاداتی می دادند که عموم دوردست را از خطر و رویدادها با خبر می کردند. احتمال داراست یکیاز مناره ها ردیف یادبودی باشد از نبرد آلب ارسلان سلجوقی با رومانوس دیوجانوس امپراطور روم در ملازگرد و سلطه اش بر او که آخر و عاقبت مسلمانها ناحیه را این نبرد و برد آلب ارسلان رقم زد و سرزمین روم بهتدریج به کشوری مسلمان نشین مبدل شد و مناره سابق الذکر وضعیت تقدس مانندی در میان عموم این کشور پیدا کرد.
بعد از اقامت شمس تبریزی در کردار و فوت او لاشه اش در کنار آن دفن شد و اسم «مناره شمس تبریزی» پیدا کرد و پادشاه اسماعیل صفوی زیرا خویش عارف و و متصوف بود، دستورداد کاخش را در کنار بقاع شمس تبریزی ساختند.